نقد قسمت سوم سریال دل

 

 

نقد قسمت سوم سریال دل
به نظرم نقص‌ دارای اهمیت و بزرگی رو در فرآیند و همینطور سرعت مراحل سریال شاهد هستیم .
در مراحل سریال ما مشابه به دیگر اثر این روزهای شبکه ی نمایش خانگی , یعنی سریال مانکن , شاهد به کار گیری از صحنه هایی هستیم که در واقع ذهنیت کاراکتر ها و خاطر پردازی هاشون رو به تصویر می کشه .
و اتفاقا این صحنه ها مقام علی الخصوص و ویژه ای رو در بخش آنچه در نصیب آتی خواهید روئت کرد داره .

در واقع تبدیل به ترفندی برای سازندگان سریال شده که از روش اون شم هیجان در نصیب آتی رو به تماشاچی القا کنن در صورتیکه که زمانی تماشاچی وارد نصیب آنگاه میشه می بینه اون اتفاقاتی که منتظرش بوده خیر فقط تنها توهم و خیال و خاطر بوده , بلکه چه بسا سریال هیچ حرفی برای بیان کردن نداره .

در آنچه در نصیب سپس خواهید روءیت کرد , رستا رو چشم بودیم . در همون اتاقی که آرش درش رو قفل کرده بود تا شب عروسی رستا رو باهاش سوپرایز کنه و حال رستا رو می‌بینیم که تو اتاق نشسته و میگه سوپرایز! که سبب میشه به‌این تاءمل کنیم که تمام این اتفاقات بازی رستا بود البته عالی همون جوری که حدس میزدم این واقعه تنها توهم آرش بود .
سریال های اهل ایران قابل پیش گویی میشن زیرا تماما روندی شبیه به نیز رو در پیش دارن .

عیب گیری دوم به‌سرعت فرایند سریاله که انگار تمایلی برای پیش رفتن نداره . در واقع شتاب ای نیست . ما هنوز شات هایی رو از طرف چپ و راست تالار می‌بینیم تا با فصای سالن و حامی مالی سریال به نیکی آشنا بشیم .
هنوز در کمال وقار شعبده بازی می بینیم , در حالی که زمان متعددی از گم شدن رستا قبل دست کم سریال همچین چیزی رو بهمون نشون داده و عجیبه که تو هتل چرا زمان نمی گذره .

در حالی که فرآیند بی اتفاقی رو شاهد هستیم , آرش به خونه بر می گرده و ما اواسط این فرایند بی رخداد سریال مجدد سکانس های مرتبط با نصیب اولیه رو مرور میکنیم , هنگامی که آرش رستا رو برای اولین دفعه بدین خونه آورده بود و به‌این ادله که هنوز بازه متعددی از دیدن این تصاویر برای مخاطب نگذشته , به طور کامل اون ها رو به یاد داره و مانور طولانی روی این تصاویر هیچ اسمی به جز وقت کشی نخواهد داشت .

عذروبهانه خواهی اتابک و دیالوگ هایی که برای این عذر و بهانه خواهی گزینش شده بود , اونقدر غیر حقیقی و واقعی بود و اونقدر روی بازی هنرپیشه اثر نهاده بود که به هیچ وجه نمی شد باورش کرد و اون حزن رو فهم کرد . پدری که عروسی پسرش نا مرتب و یه آبرو ریزی بزرگ در زندگیش پیش آمده , اینقدر خونسرد نخواهد بود .

حقیقتا به نویسندگی این فیلم انتقاد بزرگی دارم , زیرا بی غایت غیر قابل هضم و باوره که خیر صرفا دیالوگ های اتابک بلکه دیالوگ های رد و بدل شده میان آرش و پلیس نیز از این قائده مستثنی نیستن .

و در غایت آوا و آرش . حقیقتا یه وقت هایی اونقدر چیزی که در یک فیلم یا این که سریال می بینی غیر قابل باوره که پیش خودت فکر میکنی یعنی قبلی از پخش سریال خودشون نگاهش نکردن؟ تحت عنوان یک تماشاچی حقیقتا می تونه همچین چیزی رو بپذیره؟

آوا آبجی رستا در سکانسی که ناچار میشه به صحبت بیاد , جوری سخن میزنه که کلیه چیز به ضرروزیان رستا تموم میشه .
تمامی چیز با این پاراگراف حل می شد که مهران اومده بود آرایشگاه و رستا رو تهدید کرده بود که نمی ره . مطمئنا عمل خودشه . یعنی هر بشر معمولی با ضریب هوشی در دست‌کم موقعیت ممکن در موضع آوا , او‌لین احتمال رو مهرانی در حیث می گرفت که اون روز باطن ساختمون آرایشگاه بود و رستا رو تهدید کرده بود .

همون طور که در نصیب گذشته گفتم تماما این مورد قابل هضمه که نمی مراد آرش راجع به رستا اندیشه بدی کنه ولی خواهرش تو خطره و ممکنه هر اتفاقی براش بیوفته با مهرانی که کلیه ی جهان می دونن نقص‌ داره , که همسایش میگه بشر صحت نیست , که روز خا‌ستگاری خواهرش با بنزین اومده در خونه تا خودشو آتیش بزنه . پس خطر خیلی بزرگی رستا رو تهدید می کنه .

 

عوامل سریال دل و بیوگرافی آنها

قسمت جدید سریال دل

کارگردان سریال دل کیست؟

قسمت دوازدهم سریال دل

نقد قسمت سوم سریال دل

رو ,سریال ,رستا ,بود  ,هایی ,  ,رستا رو ,رو تهدید ,شاهد هستیم  ,تهدید کرده ,چیزی رو

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دختر عشق offmovie خرید و فروش آنلاین vistagrafik مجید خراطها موسسه علمی آموزش سامان آذر نیوز delnevissi فیلم و سریال serial96dl